سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

دلم از دست غمت دامن صحرا از سعدی شیرازی غزل 139

غزل 139 ام از 1930 غزلیات

دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت

1 دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت غمت از سر ننهم گر دلت از ما بگرفت

2 خال مشکین تو از بنده چرا در خط شد مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت

3 دوش چون مشعله شوق تو بگرفت وجود سایه‌ای در دلم انداخت که صد جا بگرفت

4 به دم سرد سحرگاهی من بازنشست هر چراغی که زمین از دل صهبا بگرفت

5 الغیاث از من دل سوخته ای سنگین دل در تو نگرفت که خون در دل خارا بگرفت

6 دل شوریده ما عالم اندیشه ماست عالم از شوق تو در تاب که غوغا بگرفت

7 بربود انده تو صبرم و نیکو بربود بگرفت انده تو جانم و زیبا بگرفت

8 دل سعدی همه ز ایام بلا پرهیزد سر زلف تو ندانم به چه یارا بگرفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت

شاعر شعر دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت چه کسی است ؟

شاعر شعر دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت سعدی شیرازی می باشد.

شعر دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت چیست ؟

قالب شعر دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت غزل است

مضمون اصلی شعر دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر