- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم بسته در حکم و فرمان اقدس تنم خسته از درد هجران اقدس
2 مرا دست بر سر بود خون بدامان که دستم جدا شد ز دامان اقدس
3 فتادم ز پا رفتم از دست و جانم بیکبارگی گشت قربان اقدس
4 دلم غرق خون است چون ناردانه ز هجران سیب زنخدان اقدس
5 بدست اجل شد گریبان عمرم چو بگسست دست از گریبان اقدس
6 اگر سنگ بارد بسر ز آسمانم نگردد دل از عهد و پیمان اقدس
7 امیری از این غم بمیری که گردی فدای سرو برخی جان اقدس
8 دل سنگ سوزد بحالت ولیکن نسوزد دل نامسلمان اقدس