- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم زندان عشق توست و زندانی درو جانم چو زندانی شدم،دیگر چه میخواهی؟ مرنجانم
2 مرا خوان، ای پریچهره، که گر صد بار در روزی سگم خوانی دعا گویم، بدم گویی ثنا خوانم
3 گر امیدی که من دارم روا گردد ز وصل تو به دربانیت بنشینم، به سلطانیت بنشانم
4 مرا از روی خود دوری چه فرمایی و مهجوری؟ اگر حکمی کنی بر من، به چیزی کن که بتوانم
5 دلم بردی و میدانم که: پیش توست و میدانی تو هم لیکن نمیگویی، که میگویی: نمیدانم
6 مرا دیوانه میدارد سر زلف پریرویی که گر با من در آرد سر، کند حالی سلیمانم
7 ازین اندیشه در دامن کشیدم پای صد نوبت اگر یاد سر زلفش نمیگیرد گریبانم
8 نگارینا، چرا کردی تو با همچون منی سختی؟ که اندر عهد خود هرگز ندیدی سستپیمانم
9 به هر حکمی که فرمایی، مکن تقصیر، کز خوبان تو را بر اوحدی حکمست و من هم بنده فرمانم