1 دلم از بس که دنبال تو گشته دل خونگشته پامال تو گشته
2 مگر در وقت مردن خون فایز ترشح کرده و خال تو گشته
1 خداوندا جوانیم به سر رفت درخت شادکامی بی ثمر رفت
2 درخت شادکامی عمر فایز سر شام آمد و بانگ سحر رفت
1 بهار آمد زمین فیروزهگون شد به عزم سیر، دلدارم برون شد
2 به گلچیدن درآمد یار فایز همه گلها ز خجلت سرنگون شد
1 مرا این زندگی از بوی یار است وگرنه جان بدین پیکر چه کارست؟
2 کنون که هست فایز زنده ز آنست دو چشم و دل به راه انتظار است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به