- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلتنگم و پرواز گلستان هوسم نیست گلزار به آسایش کنج قفسم نیست
2 می گریم و چون شمع امیدی ز کسم نیست می نالم ومانند جرس دادرسم نیست
3 در هجر تو بایست که یک عمر بنالم افسوس که از ضعف بجز یک نفسم نیست
4 گرم است ز بس صحبت دستم بگریبان مخمورم و بر ساغر می دسترسم نیست
5 بر هم زدم از ذوق اسیری پروبالی ورنه سر پرواز ز کنج قفسم نیست
6 چیند همه کس دامن گل زین چمن و من چون غنچه بجز چیدن دامان هوسم نیست
7 از قطره شبنم ز گلستان چه درآید از بهر تماشای تو این دیده بسم نیست
8 دل،بسکه طبیب، از غم عشقش شده روشن بر خاطر آئینه غبار از نفسم نیست