دلتنگم و با هیچکسم میل سخن از وحشی بافقی غزل 83

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

1 دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

2 گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست

3 از آتش سودای تو و خار جفایت آن کیست که با داغ نو و ، ریش کهن نیست

4 بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست

5 در حشر چو بینند بدانند که وحشیست آنرا که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست

عکس نوشته
کامنت
comment