سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

هزار عهد بکردم که گرد عشق از سعدی شیرازی غزل 373

غزل 373 ام از 1930 غزلیات

هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم

1 هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم همی برابرم آید خیال روی تو هر دم

2 نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم

3 به گلبنی برسیدم مجال صبر ندیدم گلی تمام نچیدم هزار خار بخوردم

4 بساط عمر مرا گو فرونورد زمانه که من حکایت دیدار دوست درننوردم

5 هر آن کسم که نصیحت همی‌کند به صبوری به هرزه باد هوا می‌دمد بر آهن سردم

6 به چشم‌های تو دانم که تا ز چشم برفتی به چشم عشق و ارادت نظر به هیچ نکردم

7 نه روز می‌بشمردم در انتظار جمالت که روز هجر تو را خود ز عمر می‌نشمردم

8 چه دشمنی که نکردی چنان که خوی تو باشد به دوستی که شکایت به هیچ دوست نبردم

9 من از کمند تو اول چو وحش می‌برمیدم کنون که انس گرفتم به تیغ بازنگردم

10 تو را که گفت که سعدی نه مرد عشق تو باشد گر از وفات بگردم درست شد که نه مردم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم

شاعر شعر هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم چه کسی است ؟

شاعر شعر هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم سعدی شیرازی می باشد.

شعر هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم چیست ؟

قالب شعر هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم غزل است

مضمون اصلی شعر هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر