عشق می‌فرمایدم مستغنی از وحشی بافقی غزل 238

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

عشق می‌فرمایدم مستغنی از دیدار باش

1 عشق می‌فرمایدم مستغنی از دیدار باش چند گه با یار بودی، چند گه بی یار باش

2 شوق می‌گوید که آسان نیست بی او زیستن صبر می‌گوید که باکی نیست گو دشوار باش

3 وصل خواری بر دهد ای طایر بستان پرست گلستان خواهی قفس، مستغنی از گلزار باش

4 وصل اگر اینست و ذوقش این که من دریافتم گر ز حرمانت بسوزد هجر منت دار باش

5 صبر خواهم کرد وحشی از غم نادیدنش من چو خواهم مرد گو از حسرت دیدار باش

عکس نوشته
کامنت
comment