- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من عاشق آن سنگدل تنگ دهانم دل بسته آن پسته ی شیرین فلانم
2 خواهم که برش بر بر چون سیم بسایم خواهم که لبش بر لب شیرین برسانم
3 آیا بود آن روز که در مجلس شادی بنشینم و در صحبت خویشش بنشانم
4 گه بوسه دهم بر لب شیرین چو قندش گه کام دل از پسته ی تنگش بستانم
5 گر کفر دو زلفش ببرد دنیی و دینم ور غمزه ی شوخش بستاند دل و جانم
6 من ترک چنان ترک پری چهره نگویم همچون سر و زر در قدمش جان بفشانم
7 فریاد که چون حیدر ازین داغ جگر سوز از هفت فلک می گذرد آه و فغانم