فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی
فیض کاشانی

خویش را از دست دادم روی او از فیض کاشانی غزل 320

غزل 320 ام از 1187 غزلیات

خویش را از دست دادم روی او بنموده شد

1 خویش را از دست دادم روی او بنموده شد شد مرا نابوده بوده، بوده‌ام نابوده شد

2 هم تو راهی هم تو ره رو خویش را طی کن برس آن رسد در حق که او از خویشتن آسوده شد

3 کام عمر آن یافت کاندر راه طاعت صرف کرد وقت او خوش کو تنش در راه حق فرسوده شد

4 زاهد از انکار عشق افکند در کارم گره دست عشقم بر سر آمد آن گره بگشوده شد

5 دور چون با عاشقان افتاد خود بر پای خواست زان عنایت مستی بر مستیم افزوده شد

6 عشق را نازم کزو شد پاک هر آلودهٔ گو سوی ما آهر آنکو از گنه آلوده شد

7 عشق میسازد مصفا سینه را از زنک شرک زنک شرک سینه‌ام زین صیقلی بزدوده شد

8 جان روشن آن بود کاینهٔ جانان بود عمر معمور آنکه در راه خدا پیموده شد

9 فیض را دیدم بسرعت می‌رود گفتم کجا؟ گفت نور حق ز واد ایمنم بنموده شد

10 گفت‌وگوی این سخنها سالها در پرده بود چو نشدند اغیار از آن گر بر ملا بشنوده شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خویش را از دست دادم روی او بنموده شد

شاعر شعر خویش را از دست دادم روی او بنموده شد چه کسی است ؟

شاعر شعر خویش را از دست دادم روی او بنموده شد فیض کاشانی می باشد.

شعر خویش را از دست دادم روی او بنموده شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر خویش را از دست دادم روی او بنموده شد چیست ؟

قالب شعر خویش را از دست دادم روی او بنموده شد غزل است

مضمون اصلی شعر خویش را از دست دادم روی او بنموده شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر