-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش گم کردم ز بیهوشی ره کاشانه را یافتم باز از نوای جغد این ویرانه را
2 من که در دام آمدم، نه از فریب دانه بود غیرتم نگذاشت در دام تو بینم دانه را
3 دل در آن کو باز یاد سینهٔ من میکند کنج گلخن بهتر از گلشن بود دیوانه را
4 طالع بدبین که بر چاک دلم خندید و رفت آنکه مرهم مینهاد از رحم، زخم شانه را
5 شوری از من برنمیخیزد به بزم میکشان داغ دارم در خموشیها لب پیمانه را
6 تا کی ای سر در هوا در آسمان جویی خدا ذوقی از بالا نشستن نیست صاحبخانه را
7 آرزوی بوسه از ساقی نه حد چون منیست مستم و با ترس میبوسم لب پیمانه را
8 در حریم دل چو شمع نالهافروزی کلیم حاجت شمع و چراغی نیست آتشخانه را