- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خونم از مستی طریق عقل را گم میکنم میکشم خون صراحی روی در خم میکنم
2 با سگان کوی تو من بعد خواهم یار شد عقل بیآرام پیش خود به مردم میکنم
3 بس که میپاشم به هرسو کوکب اشک از دو چشم هر شبی روی زمین را پر ز انجم میکنم
4 گر بود صد چشم و گریه بر گناهم کم بود چیست این غفلت که هردم من تبسم میکنم
5 شاهدی در عقد زلفش رشته جان را ببند ورنه در هر تار او سررشته را گم میکنم