1 درین دیار بدان زندهام که گهگاهی نسیم باد صبا زان دیار میآید
1 بوی خوشت همره باد صباست آنچه صباراست میسر که راست
2 دوش چو بوی تو به گلزار برد نالۀ مرغان سحرخوان بخاست
1 لبت راست آب حیاتی دگر دهان تو دارد نباتی دگر
2 تو سلطان حسنی و ما بینوا بود حسن را هم زکاتی دگر
1 چو رخسارت گل رنگین نباشد شکر چون لعل تو شیرین نباشد
2 بدیدم عارض و روی تو گفتم بدین خوبی گل و نسرین نباشد