به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام از قدسی مشهدی غزل 434

1 به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است پنداری دلم را بی سرانجامی سرانجام است پنداری

2 شراب ناامیدی خوش گوارا شد مزاجم را حریفان را می وصل تو در جام است پنداری

3 میان روز و شب، بی دوستان فرقی نمی‌بینم به چشمم اول صبح آخر شام است پنداری

4 به گوشم امشب آواز جرس نزدیک می‌آید ز من تا محمل مقصود، یک گام است پنداری

5 خیال وصل بستن، بهتر از وصلش کند شادم نشاط نشاه‌ام در خنده جام است پنداری

6 ز اهل خانقه قدسی بسی شید و ریا دیدم به چشمم حلقه توحیدشان دام است پنداری