من آن معشوق می‌خواهم که از حیدر شیرازی غزل 76

حیدر شیرازی

آثار حیدر شیرازی

حیدر شیرازی

من آن معشوق می‌خواهم که یار مهربان است او

1 من آن معشوق می‌خواهم که یار مهربان است او چه جای جان شیرینم که شیرین‌تر ز جان است او

2 کنم در دیدگان جایش ببازم سر ز سودایش بنازم پیش بالایش که چون سرو روان است او

3 ز رویش از قمر پرسم ز لعلش از شکر پرسم ز کوهش از کمر پرسم که با وی در میان است او

4 اگر این لحظه جان من بخواهد خان و مان من فدا بادش روان من که آرام روان است او

5 چو بر پشت سمند آید چو شمشاد بلند آید به گیسو چون کمند آید به ابرو چون کمان است او

6 غلامش از دل و جانم مدامش مدح می‌خوانم از آنش بنده فرمانم که سلطان جهان است او

7 الا ای سرو نسرین‌بر، سمن‌بوی پری‌پیکر!‏ بترس از نالهٔ حیدر که با آه و فغان است او

عکس نوشته
کامنت
comment