-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به بزم دهر حرف دشمنی عام است میدانم لبی کز شکوه نگشاید لب جام است میدانم
2 همین باشد میسّر کیمیای وصل عاشق را نشان از هستی عنقا همین نام است میدانم
3 به کار خستگان خویش میکن گوشه چشمی غذای عاشق بیمار بادام است میدانم
4 مکن منعم ز بیتابی که چون سیماب عاشق را نگردد آنچه گرد خاطرآرام است میدانم
5 ندارند اهل شوق از هیچ جانب راه بیرونشو جهان مرغان دل را سربهسر دام است میدانم
6 مخور تا میتوان ای دل فریب جلوه دنیا نگردد آنچه حاصل در جهان کام است میدانم
7 تفاوت نیست وصل و هجر حیرانمانده او را به پیش چشم اعمی صبح، چون شام است میدانم
8 طمع دل از هوای وصل جانان برنمیدارد وگرنه آرزوی عاشقان خام است میدانم
9 ز قصاب پریشان از سر و سامان چه میپرسی به قربان تو عاشق بیسرانجام است میدانم