- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در مستان زدم تا حال هشیاران شود پیدا نهفتم قدر خود تا قیمت یاران شود پیدا
2 فلک ای کاش بردارد ز روی کارها پرده که نقد زاهدان و جنس میخواران شود پیدا
3 ز سیل فتنه چون در ورطه افتد زورق هستی در آن طوفان سرانجام سبکباران شود پیدا
4 هوای ذره پروردن ندارد آفتاب من که استعداد هر یک زین هواداران شود پیدا
5 اگر معشوق نگشاید گره از گوشهٔ ابرو هزاران عقده در کار گرفتاران شود پیدا
6 به دور چشم مستت باده مینوشند و میترسم که ناگه فتنهای در بزم میخواران شود پیدا
7 شراب لعل در جامست و من در سجده سهوست این گذارم گر عذار لالهرخساران شود پیدا
8 فغانی باده پنهان خور که حق از غایت رحمت نمیخواهد که کردار گنهکاران شود پیدا