- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من که هرشب با خیالت دیده در خون میکشم حاش لله! بار عشق دیگران را چون میکشم؟
2 گر چو گردونم بگردانی به گرد این جهان در سرآبم گر چو گردون ناله بر گردون میکشم
3 ور درون جان من چیزی بود جز عشق تو دست گیرم جان خود را زان میان بیرون میکشم
4 چون ظهیری از غم عشقت ندارم دست را چون شفق پا تا گریبان، دامن اندر خون میکشم