1 به آن بالی که بخشیدی ، پریدم به سوز نغمه های خود تپیدم
2 مسلمانی که مرگ از وی بلرزد جهان گردیدم و او را ندیدم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آن شعله ام که صبح ازل در کنار عشق پیش از نمود بلبل و پروانه می تپید
2 افزونترم ز مهر و بهر ذره تن زنم گردون شرار خویش ز تاب من آفرید
1 مسلم چشم از جهان بر بسته چیست؟ فطرت این دل بحق پیوسته چیست؟
2 لاله ئی کو بر سر کوهی دمید گوشهٔ دامان گلچینی ندید
1 جهان مشت گل و دل حاصل اوست همین یک قطرهٔ خون مشکل اوست
2 نگاه ما دو بین افتاد ورنه جهان هر کسی اندر دل اوست
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **