- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به گل پیراهنی امیدوارم که خوشبو سازد آغوش و کنارم
2 من آن آسیمه صیادم درین بحر که در دامم نمی گنجد شکارم
3 قضا هم سنگ کوهم داده سودا به مویی برتر از او بسته بارم
4 فشانم خوشه باران ز مژگان به شورش ابر دشت و کوهسارم
5 شود شوریده تر هر دم گل و آب ازین مرغابیان چشمه سارم
6 به امید وصال آن پری وش به شکلی هر نفس بت می نگارم
7 به ایمان نایم از پندار بیرون عجایب مؤمن زنار دارم
8 گریبان می درم از عشق و کارش که تاب این سر و سودا ندارم
9 ز شهری زادگان عشق پرسید یکی از عارفان آن دیارم
10 به این خشکی گر آزادم گذارند ز سرسبزان وادی یادگارم
11 «نظیری » ذوق شب خیزان ز من پرس که از بی گه درین وادی سوارم