دی شنیدم جانب گلشن گذار از فضولی بغدادی غزل 370

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای

1 دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای در گل از رشک رخت صد خار خار افکنده ای

2 عرض عارض کرده در باغ بر فصل بهار نقش باغ از چشم نقاش بهار افکنده ای

3 لاله حمراست بشگفته ز طرف جویبار یا تو بر آیینه عکس عذار افکنده ای

4 نیست سایه بلکه بی خود ساخته از جام رشک سروها را سرنگون در جویبار افکنده ای

5 غنچها را کرده دل خون ز رشک لعل لب آتشی از شمع رخ در لاله زار افکنده ای

6 بر رهت هر سو ملک افتاده یا جلوه کنان سایه ات گه بر یمین گه بر یسار افکنده ای

7 چشم من جرم فضولی چیست در راه وفا کاینچنین او را ز چشم اعتبار افکنده ای

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر