- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شنیدم که در بزم ترکان مست مریدی دف و چنگ مطرب شکست
2 چو چنگش کشیدند حالی به موی غلامان و چون دف زدندش به روی
3 شب از درد چوگان و سیلی نخفت دگر روز پیرش به تعلیم گفت
4 نخواهی که باشی چو دف روی ریش چو چنگ، ای برادر، سر انداز پیش