الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی
الهامی کرمانشاهی

شنیدم از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 65

شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 65 ام از 451 خیابان اول

شنیدم درآن تیره شام سیاه

1 شنیدم درآن تیره شام سیاه سپردند آن کودکان هرچه راه

2 نگشتند جز اندک ازکوفه دور که اختر سیه بود و برگشته هور

3 به ناگه بدان کودکان بازخورد هم از کوفیان چند شبگرد مرد

4 مرآن بیکسان را به ره یافتند گرفتند و زی کوفه بشتا فتند

5 سوی پور مرجانه بردندشان بدان زشت گوهر سپردندشان

6 هم او گفتشان سوی زندان برند به دست یکی روزبان بسپرند

7 که مشکور بودی نکو نام او نکو گوهرش زاده بد مام او

8 دلش پر ز نور هدایت بدی هوادار شاه ولایت بدی

9 چو مشکور دیدارشان بنگرید همان حیدری فر ایشان بدید

10 ز دیدارشان درشگفتی بماند بدیشان بسی نام یزدان بخواند

11 بپرسید از آن هردو نام و نژاد چو بشناخت خون ازدو دیده گشاد

12 به پای ازدرلابه سر سودشان بدان خردسالی ببخشودشان

13 به زنجیر و بند گرانشان نبست تن پاکشان ازن شکنجه نخست

14 ز زندان به جای دگر بردشان زدل غم به تیمار بستردشان

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شنیدم درآن تیره شام سیاه

شاعر شعر شنیدم درآن تیره شام سیاه چه کسی است ؟

شاعر شعر شنیدم درآن تیره شام سیاه الهامی کرمانشاهی می باشد.

شعر شنیدم درآن تیره شام سیاه در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر شنیدم درآن تیره شام سیاه چیست ؟

قالب شعر شنیدم درآن تیره شام سیاه شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) است

مضمون اصلی شعر شنیدم درآن تیره شام سیاه چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین است.
بنر