- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شنیدم که از پارسایان یکی به طیبت بخندید با کودکی
2 دگر پارسایان خلوت نشین به عیبش فتادند در پوستین
3 به آخر نماند این حکایت نهفت به صاحب نظر باز گفتند و گفت
4 مدر پرده بر یار شوریده حال نه طیبت حرام است و غیبت حلال!