سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

شنیدم که پیری شبی زنده از سعدی شیرازی بوستان 9

بوستان 9 ام از 1930 باب سوم در عشق و مستی و شور

شنیدم که پیری شبی زنده داشت

1 شنیدم که پیری شبی زنده داشت سحر دست حاجت به حق بر فراشت

2 یکی هاتف انداخت در گوش پیر که بی حاصلی، رو سر خویش گیر

3 بر این در دعای تو مقبول نیست به خواری برو یا به زاری بایست

4 شب دیگر از ذکر و طاعت نخفت مریدی ز حالش خبر یافت، گفت

5 چو دیدی کز آن روی بسته‌ست در به بی حاصلی سعی چندین مبر

6 به دیباچه بر اشک یاقوت فام به حسرت ببارید و گفت ای غلام

7 به نومیدی آنگه بگردیدمی از این ره، که راهی دگر دیدمی

8 مپندار گر وی عنان بر شکست که من باز دارم ز فتراک دست

9 چو خواهنده محروم گشت از دری چه غم گر شناسد در دیگری؟

10 شنیدم که راهم در این کوی نیست ولی هیچ راه دگر روی نیست

11 در این بود سر بر زمین فدا که گفتند در گوش جانش ندا

12 قبول است اگر چه هنر نیستش که جز ما پناهی دگر نیستش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شنیدم که پیری شبی زنده داشت

شاعر شعر شنیدم که پیری شبی زنده داشت چه کسی است ؟

شاعر شعر شنیدم که پیری شبی زنده داشت سعدی شیرازی می باشد.

شعر شنیدم که پیری شبی زنده داشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر شنیدم که پیری شبی زنده داشت چیست ؟

قالب شعر شنیدم که پیری شبی زنده داشت بوستان است

مضمون اصلی شعر شنیدم که پیری شبی زنده داشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر