- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شنیدم که پیری به راه حجاز به هر خطوه کردی دو رکعت نماز
2 چنان گرم رو در طریق خدای که خار مغیلان نکندی ز پای
3 به آخر ز وسواس خاطر پریش پسند آمدش در نظر کار خویش
4 به تلبیس ابلیس در چاه رفت که نتوان از این خوب تر راه رفت
5 گرش رحمت حق نه دریافتی غرورش سر از جاده برتافتی
6 یکی هاتف از غیبش آواز داد که ای نیکبخت مبارک نهاد
7 مپندار اگر طاعتی کردهای که نزلی بدین حضرت آوردهای
8 به احسانی آسوده کردن دلی به از الف رکعت به هر منزلی