- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شنیدستم من از پیر فتوت به مکتب خانهٔ شهر مروت
2 زبان حال و رأی کسوت قال بیاموزد نبی از عقل فعال
3 مثال خوش ترا خواهم نمودن که صد دولت ترا خواهد گشودن
4 بفرما تا بیارند مرد استاد یکی آیینهٔ سازند ز پولاد
5 ز هندوستان بیارند طوطیان را پر از شکر بریزند آشیان را
6 به گرد آینه طوطی بیاورد بخلوتخانهٔ شاه جهان برد
7 پس آیینه شد زیر گلیمی چو موسی کرد با طوطی کلیمی
8 گمان بردش دل کژ بین طوطی که طوطی میکند تلقین طوطی
9 بدین تصنیف شد طوطی سخندان ملک زینسان کند تلقین انسان
10 ز سیمرغ وز بلبل و ز چکاوک همین یک مرغ دارد طبع زیرک
11 ز جنس آدمی پیغمبرانند که استعداد آن دارند و دانند
12 همی آید ملک تا حدانسان نشیند از پس آیینهٔ جان
13 بیاموزد نبی را علم انسان نبی آن علم را آرد بگفتار