1 من میشنوم که می نبخشایی تو هر جا که شکستهایست آنجایی تو
2 ما جمله شکستگان درگاه توایم در حال شکستگان چه فرمایی تو
1 گفتم صنما لاله رخا دلدارا در خواب نمای چهره باری یارا
2 گفتا که روی به خواب بی ما وانگه خواهی که دگر به خواب بینی ما را
1 تا مهر ابوتراب دمساز منست حیدر بجهان همدم و همراز منست
2 این هر دو جگر گوشه دو بالند مرا مشکن بالم که وقت پرواز منست
1 وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم بیکی طرفه نگار افتادا
2 گر داد من شکسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما