- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که به حسن قامتت سرو ندیدهام سهی گر همه دشمنی کنی از همه دوستان بهی
2 جور بکن که حاکمان جور کنند بر رهی شیر که پایبند شد تن بدهد به روبهی
3 از نظرت کجا رود ور برود تو همرهی رفت و رها نمیکنی آمد و ره نمیدهی
4 شاید اگر نظر کنی ای که ز دردم آگهی ور نکنی اثر کند دود دل سحرگهی
5 سعدی و عمرو زید را هیچ محل نمینهی وین همه لاف میزنیم از دهل میان تهی