- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با هیچکس حدیث نگفتن نگفتهام درگوش خویش گفتهام و من نگفتهام
2 زان نور بیزوال که در پردهٔ دل است با آفتاب آنهمه روشن نگفتهام
3 این دشت و در به ذوق چه خمیازه میکشد رمز جهان جیب به دامن نگفتهام
4 گلها به خنده هرزه گریبان دریدهاند من حرفی از لب تو به گلشن نگفتهام
5 موسی اگر شنیده هم از خود شنیده است «انی انا اللهی»که به ایمن نگفتهام
6 آن نفخهای کز او دم عیشیگشود بال بوی کنایه داشت مبرهن نگفتهام
7 پوشیدهدار آنچه به فهمت رسیده است عریان مشو که جامه دریدن نگفتهام
8 ظرف غرور نخل ندارد نیاز بید با هرکسی همین خمگردن نگفتهام
9 در پردهٔ خیال تعین ترانههاست شیخ آنچه بشنود به برهمن نگفتهام
10 هر جاست بندگی و خداوندی آشکار جز شبههٔ خیال معین نگفتهام
11 افشای بینیازی مطلب چه ممکن است پرگفتهام ولی به شنیدن نگفتهام
12 این انجمن هنوز ز آیینه غافل است حرف زبان شمعم و روشن نگفته ام
13 افسانهٔ رموز محبت جنون نواست هر چند بیلباس نهفتن نگفتهام
14 این ما و من که ششجهت از فتنهاش پُر است بیدل توگفته باشی اگر من نگفتهام