نشنیده‌ام مشکی چو از ابوالحسن فراهانی غزل 29

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

نشنیده‌ام مشکی چو آن زلف و نه جایی دیده‌ام

1 نشنیده‌ام مشکی چو آن زلف و نه جایی دیده‌ام در چین شنیدم مشک را در مشک چین نشنیده‌ام

2 شب در ثریا ماه را دیدم به یاد آمد مرا روزی که اندر اشک خود عکس رخش را دیده‌ام

3 روز وداع آن پری کردم، وداع جان و دل دل رفت با او جان نرفت از جان به جان رنجیده‌ام

عکس نوشته
کامنت
comment