همان به دیده غباری که داشتم از قصاب کاشانی غزل 255

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

همان به دیده غباری که داشتم دارم

1 همان به دیده غباری که داشتم دارم به خاک پای تو کاری که داشتم دارم

2 همان چو گرد در این وادی تمام‌خطر قفای شاهسواری که داشتم دارم

3 چو سیل، سینه پرافعان و چهره خاک‌آلود به کوه و دشت گذاری که داشتم دارم

4 چهار فصل گذشت از دل و همان از داغ گل همیشه‌بهاری که داشتم دارم

5 خراب شد تن من همچو نقطه پرگار به گرد خویش حصاری که داشتم دارم

6 شدم محیط و لب از آب تر نمی‌سازم همان چو دجله کناری که داشتم دارم

7 ز خواندن دل و جان می‌دهم دوسر تاوان به خصم راه قماری که داشتم دارم

8 دلی ز خون جگر چون پیاله لبریز همان به دست نگاری که داشتم دارم

9 ز خال و ابروی او دست ‌برنمی‌دارم نظر به مهره و ماری که داشتم دارم

10 به سعی راست نشد کار دل مرا قصاب ز خون دیده مداری که داشتم دارم

عکس نوشته
کامنت
comment