-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دارم آن سر که اگر در ره دشمن باشد چون سر شیشه می عاریه بر تن باشد
2 حرص از طول امل تا بکمندت نکشد باید این رشته بکوتاهی سوزن باشد
3 هر کسی حاصلی از مزرع امید برد عشق دهقان چو بود آبله خرمن باشد
4 دیده آبله ها گر مزه از خار نیافت نقص سالک بود ار پای بدامن باشد
5 مرد هرچند سرافراز بود همچون شمع آخر کار همان به که فروتن باش
6 کار بر اهل سخن دهر ز بس سخت گرفت قفس طوطی خوش لهجه ز آهن باشد
7 با تو دشمن نکند آنچه کند کینه او زنگ آئینه دل کینه دشمن باشد
8 رخنه تیغ سیه تاب بود بیرخ دوست کلبه ما چو قفس گر همه روزن باشد
9 سخن راست کلیم از من دیوانه شنو عاجز نفس زنست ار چه تهمتن باشد