- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به رنج از ناله ای کردم کسی که بی سبب نالد مکن منع دلم از ناله کین بلبل عجب نالد
2 رخش چون بینم از زلف سیاهش می کنم شکوه چو بیماری که در روز از درازی های شب نالد
3 مگر ابرست چشم من که وقت خرّمی گرید مگر چنگ است چشم من که هنگام طرب نالد
4 به هجرم می کند تهدید و دل در تاب از استغنا تبم از مرگ بگرفتست و این مسکین ز تب نالد