دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت از سنایی غزنوی غزل 222

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت خوانده‌ام

1 دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت خوانده‌ام ای بسا خون دلا کز دیده بر رخ رانده‌ام

2 بر نشان هرگز ندیدم بر دل بی رحم تو گر چه هر تیری که اندر جعبه بد بفشانده‌ام

3 ظن مبر جانا که من برگشته‌ام از عاشقی یا دل از دست غم هجران تو برهانده‌ام

4 زان همی کمتر کنم در عشق فریاد و خروش کاتش دل را به آب دیدگان بنشانده‌ام

5 حق خدمتهای بسیار مرا ضایع مکن زان که روزی خوانده بودم گرچه اکنون رانده‌ام

6 هم تو رس فریاد حالم حرمت دیرینه را رحم کن بر من نگارا ز آنکه بس درمانده‌ام

عکس نوشته
کامنت
comment