به جز ذکر لبت کاری ندارم از جلال عضد غزل 187

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

به جز ذکر لبت کاری ندارم

1 به جز ذکر لبت کاری ندارم به یادت عمر شیرین می گذارم

2 چو چشم ناتوانت ناتوانم چو زلف بی قرارت بی قرارم

3 ز دیده خون دل تا کی فشانم ز مژگان سیل خون تا چند بارم

4 اگر روزی ببینی زاری من کنی هم رحمتی بر حال زارم

5 اگر چه دشمن جان و دلی تو ز جان و دل هنوزت دوست دارم

6 ز چشمم اختر افشانی عجب نیست که شب تا روز اختر می شمارم

7 درین وادی که گرد از من برآید مگر سوی تو باد آرد غبارم

8 اگر صد نوبت از پیشم برانی به الطافت هنوز امّیدوارم

9 جلال خسته را دادی امیدی کنون عمری ست تا در انتظارم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر