- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آن در سینه دارم دل که باشد درد و داغ آنجا نه زان دارم که باشد شادمانی و فراغ آنجا
2 به سیر گلستان رفتی و بویی برد از این معنی هنوز از نکهت گل غنچه میکرد دماغ آنجا
3 اگر خواهم به باغ آیم برای سرو گل نبود گل رخساره و سرو قدت کردم سراغ آنجا
4 بیا تا با تو گل ریزان کنیم ای گلعذار من من از گلهای داغ اینجا، تو از گلهای باغ آنجا
5 نمیدانم ترا از چشم مردم چون نگه دارم نظرگاه است رویت میبرد هرکس چراغ آنجا