1 چشمی دارم ، همه پر از صورت دوست با دیده مرا خوشست ، چون دوست دروست
2 از دیده و دوست فرق کردن نه نکوست یا اوست بجای دیده یا دیده خود اوست
1 خسروا ، چون تو آسمان نارد خدمت و زمانه بگزارد
2 باد را هیبت تو بر بندد کوه را حملهٔ تو بردارد
1 چون علاء دولت و دین دروغا خنجر کشد رایت اعزاز حق بر گنبد اخضر کشد
2 تا بود زین سان هلاک خسم او، از آفتاب هم سپر گیرد بکف گردون و هم خنجر کشد