- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امید مهر به هر کس که بود جز تو گسستم به صد امید وفائی که دل به مهر تو بستم
2 برای بستن عهدی که از نخست شکستی چه عهدها که به عهد تو سست عهد شکستم
3 اگر چه نیست امیدی به عهد سست تو اما به این خوشم که زمانی بود بدست تو دستم
4 تو شوق بین که به امید وعده ی که ندادی به رهگذار تو عمری در انتظار نشستم
5 خوش آن زمان که کشم یک دو جام باده و گویم به دوست راز دل خود به این بهانه که مستم
6 تو هر دمی بخیال جفای دیگری و من مدام خوشدل از اینم که در خیال تو هستم
7 لبت چو جرعه ی صهبا رخت چو باده ی گلگون از آن (سحاب) چنین جرعه ای و باده ای بپرستم