- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بتی دارم که صد میخانه باشد در کنار او بتان را فرض باشد سجده طواف مزار او
2 نباشد باغ امکان را گلی همچون گل رویش اگر چندی که نشکفتست یک گل از هزار او
3 گلوی تشنهام میخواهد آبی از دلم تیغش طریق ظلم و آیین ستم باشد شعار او
4 به خوبی گرچه نبود در جهان مانند او لیکن خوش آن ساعت که جان باشد شهید انتظار او!
5 نثار خاک پایش تحفهای جان در بغل دارم به امیدی رسد شاید اگر امیدوار او!
6 گلی از گلبن وصلش توان چیدن ازآن باغی که باشد آشیان مرغ عنقا در چنار او
7 کنون چون کافرون در حکم منسوخ العمل باشد سلوک داروگیر دلبران از گیرودار او
8 نبودی گر شریک درس غم با محنت مجنون توان بودن کنون پروانه شمع مزار او
9 مرا باشد روان و روح و جسم و جان و تن طغرل نثار او نثار او نثار او نثار او!!