- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بند دیگر دارم از عشقت به هر پیوند خویش جذبهای خواهم که از هم بگسلانم بند خویش
2 عشق خونخوار است با بیگانه و خویشش چه کار خورد کم خونی مگر یعقوب از فرزند خویش
3 ایستادن نیست بر یک مطلبم در هیچ حال بر نمیآیم به میل طبع ناخرسند خویش
4 اینچنین مستغنی از حال تهی دستان مباش آخر ای منعم نگاهی کن به حاجتمند خویش
5 وحشی آمد از خمار زهد خشکم جان به لب کو صلای جرعهای تا بشکنم سوگند خویش