-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم چه کنم نمیتوانم که نظر نگاه دارم
2 ستم از کسیست بر من که ضرورت است بردن نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم
3 نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم
4 نه اگر همینشینم نظری کند به رحمت نه اگر همیگریزم دگری پناه دارم
5 بسم از قبول عامی و صلاح نیکنامی چو به ترک سر بگفتم چه غم از کلاه دارم
6 تن من فدای جانت سر بنده وآستانت چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم
7 چو تو را بدین شگرفی قدم صلاح باشد نه مروت است اگر من نظر تباه دارم
8 چه شب است یا رب امشب که ستارهای برآمد که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم
9 مکنید دردمندان گله از شب جدایی که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم
10 که نه روی خوب دیدن گنه است پیش سعدی تو گمان نیک بردی که من این گناه دارم