1 درد و داغ نهانیی دارم منصب پاسبانیی دارم
2 جان خود را عزیز می دارم چه کنم یار جانیی دارم
3 گر خموشی رسد به فریادم نیت همزبانیی دارم
4 خاک بر سر چرا نیفشانم که همین جانفشانیی دارم
5 خون دل می خورم اسیر کجاست باده ارغوانیی دارم
1 عشق ساغر داده شوق تشنه دیدار مرا خواب آسایش نبیند چشم بیدار مرا
2 هر نفس از ساغر اشکم بهاری تر دماغ خوی او برخود شگون دانسته آزار مرا
1 رام طاعتیم و کشاکش کمند ما صید دلیم و گردن تسلیم بند ما
2 شکر فروش خنده او زهر چشم او تلخی فزای گریه ما زهرخند ما
1 جنون نمی کند از خویشتن جدا ما را چه احتیاج به یاران آشنا ما را
2 اگر چه ساده خیالیم ساده لوح نه ایم کدام وعده چه دل دیده ای کجا ما را