دلم صد پاره و نقش از بابافغانی شیرازی غزل 375

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره‌ای دارم

1 دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره‌ای دارم ز چاک سینه در هر پاره‌ای نظاره‌ای دارم

2 فلک صد بار اگر در آب و خاکم تخم غم کارد برآیم خوش به او من هم دل خود کاره‌ای دارم

3 جواب نامه کز جانان رسید این بود مضمونش که من بر هر سر سنگی چو تو آواره‌ای دارم

4 ره و رسم پریشانی به از من کس نمی‌داند که دل در حلقهٔ زلف پری‌رخساره‌ای دارم

5 هزاران چاره ضایع گشت و یک دردم نشد ساکن کنون درد دگر از پهلوی هر چاره‌ای دارم

6 گریبان چاک و مست و حلقهٔ زلف صنم در دست چنین معشوق عاشق‌پیشه میخواره‌ای دارم

7 جگر صد چاک دارم بر سر هر پاره‌ای داغی اگر زین چرخ نیلی آرزوی پاره‌ای دارم

8 منم آن لالهٔ خودرو که دور از نوبهار خود تنه در سایهٔ کوهی و سر در خاره‌ای دارم

9 چراغ پاسبان کوی را مانم درین شب‌ها که صحبت چون فغانی با مه عیاره‌ای دارم

عکس نوشته
کامنت
comment