- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من دل به ننگ دارم و از نام فارغم ترک مراد کردم و از کام فارغم
2 خلق از برای دانه به دام اوفتاده، من در دانه دل نبستم و از دام فارغم
3 دربان اگر نمیدهدم بار، دل خوشم سلطان اگر نمیکند اکرام فارغم
4 فارغ نشستن تو به ایام ساعتیست آن کس منم که در همه ایام فارغم
5 خامی اگر ز دور خیالی همی پزد من سوختم ز پخته و از خام فارغم
6 کس چون کند ز بهر سرانجام ترک جام؟ جامی بده، که من ز سرانجام فارغم
7 ای باد صبحدم، ز سر کوی آن نگار بویی به من رسان، که ز پیغام فارغم
8 گر میزند معاینه شمشیر، حاکمست ور میدهد مکابره دشنام، فارغم
9 گر اوحدی ز سرزنش عام خسته شد من خاص دوست گشتم و از عام فارغم