مرا گر هجر دل بر از ابراهیم شاهدی دده غزل 103

ابراهیم شاهدی دده

آثار ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

مرا گر هجر دل بر آتش است و دیده دریا هم

1 مرا گر هجر دل بر آتش است و دیده دریا هم کجا دل می کشد با باغ و با گل گشت و صحرا هم

2 سگانت را به روزعرض هر یک را نهی کامی چه شد گر یاد آری در میان مردم از ما هم

3 مرا یک روز خالی نیست از دردت دلم یکدم نمی خواهم که بی درد تو باشم روز فردا هم

4 به تشریف شهادت چون رسانی جان مشتاقان بدین دولت مزین ساز از تیغ تو ما ر ا هم

5 بگو تا چون ننالد شاهدی تا صبح دم هر شب که نبود مونسش غیر از غم و درد و بلا با هم

عکس نوشته
کامنت
comment