زان بی‌وفای سنگدل از عبدالقادر گیلانی غزل 51

عبدالقادر گیلانی

آثار عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

زان بی‌وفای سنگدل جور و جفا می‌بایدم

1 زان بی‌وفای سنگدل جور و جفا می‌بایدم از کس نمی‌خواهم وفا زان بی‌وفا می‌بایدم

2 من مرغ آتش‌خواره‌ام با دانه و دامم چه کار آخر به جای دانه‌ها در گور جا می‌بایدم

3 دل‌های مردم باد خوش از شادی عیش و طرب من خو به محنت کرده‌ام درد و بلا می‌بایدم

4 پیراهن یوسف اگر بویی ببخشد فارغم مژده به سوی دل از آن بند قبا می‌بایدم

5 سینه بسی تنگ است دل از غیر می‌سازم تهی مهمان غم آمد مرا در جان سرا می‌بایدم

6 بیگانه‌ام با مردمان وز خویشتن بیگانه‌تر تا چند این بیگانگی دل آشنا می‌بایدم

7 محیی بسی لذّت بود در عشق ورزیدن ولی هجران مرا مشکل بود صبر و رضا می‌بایدم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر