خواجه عبدالله انصاری از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
اثر الهی گریخته بودم تتو خواندی ترسیده بودم بر خوان نشاندی ابتدا میترسیدم که مرا بگیری ببلای خویش، اکنون میترسم... مناجات نامه 251 ام از 536
مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری
می باشد
الهی همه از حیرت بفریادند و من از حیرت شادم، به یک لبقیک درب همه ناکامی بر خود بگشادم، دریغا روزگاری که نمیدانستم تا لطف تو را دریازم. خداوندا در آتش حیرت آویختم چون پروانه در چراغ، نه جان رنج طپش دیده و نه دل الم داغ ,
الهی آن روز کجا باز یابم که تو مرا بودی و من نبودم تا بآ روز نرسم میان آتش و دودم اگر به دو گیتی آن روز را باز یابم بر سُودم و اگر بود تو خود را در یابم به نبود خود خشنودم. خدایا من کُجا بودم که تو مرا خواندی من نه منم که تو مرا ماندی. ,
دیدگاهها **