جنونی داشتم زین پیش بازم از وحشی بافقی غزل 209

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

جنونی داشتم زین پیش بازم آن جنون آمد

1 جنونی داشتم زین پیش بازم آن جنون آمد مرا تا چون برون آرد که پر غوغا درون آمد

2 که دارد باطل السحری که بر بازوی جان بندم که جادوی قدیمی بر سر سحر و فسون آمد

3 ندانم چون شود انجام مجلس کان حریف افکن میی افکند در ساغر کزان می بوی خون آمد

4 سپر انداختیم اینست اگر چین خم ابرو که زور این کمان از بازوی طاقت فزون آمد

5 مرا خوانی و من دوری کنم با یک جهان رغبت چنین باشد بلی‌آن کس که بختش واژگون آمد

6 مگو وحشی چگونه آمدت این مهر در سینه همی‌دانم که خوب آمد نمی‌دانم که چون آمد

عکس نوشته
کامنت
comment