- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گیرم که بود میر تو را زر به خروار رخساره چون زر ز کجا یابد زردار
2 از دلشده زار چو زاری بشنیدند از خاک برآمد به تماشا گل و گلزار
3 هین جامه بکن زود در این حوض فرورو تا بازرهی از سر و از غصه دستار
4 ما نیز چو تو منکر این غلغله بودیم گشتیم به یک غمزه چنین سغبه دلدار
5 تا کی شکنی عاشق خود را تو ز غیرت هل تا دو سه ناله بکند این دل بیمار
6 نی نی مهلش زانک از آن ناله زارش نی خلق زمین ماند و نی چرخه دوار
7 امروز عجب نیست اگر فاش نگردد آن عالم مستور به دستوری ستار
8 باز این دل دیوانه ز زنجیر برون جست بدرید گریبان خود از عشق دگربار
9 خامش که اشارت ز شه عشق چنین است کز صبر گلوی دل و جان گیر و بیفشار